عناوین این صفحه
- یک جام بیاور بعد از استقلال برو
- نگرانیها درباره ماندن یا رفتن گروه 6
- ذوالفقارنسب: شایعه برانکو روی تیم ملی تأثیر میگذارد
- دست رژیم صهیونیستی کوتاه ماند
- پرسپولیس امسال هم قهرمان لیگ میشود
- مجیدی با یک دست دو هندوانه برمیدارد؟
- آیا ژوزه هنوز هم آقای خاص دنیای فوتبال است؟
- دژاگه: ممکن است تابستان به فوتبال آلمان برگردم
- تشویق فرهنگ ریاکاری در فوتبال ایرانی
جستجو بر اساس تاریخ
نظرسنجی
شماره : 6754 /
۱۴۰۰ شنبه ۱۸ ارديبهشت
|
درخواست میلیونی از مهدی قایدی
یک جام بیاور بعد از استقلال برو
گزارش
رضا حمیدی
ماجرای مهدی قایدی با استقلال به پایانی خوش میانجامد یا یک پایان تلخ؟ مهدی قایدی بعد از درخشش در لیگ قهرمانان آسیا با پیشنهادهای بیشتری از سوی تیمهای خارجی مواجه شده و در این میان تیمهای قطری ولع بیشتری برای جذب او دارند. اخیراً نیز تیم السد قطر که ژاوی را به عنوان سرمربی روی نیمکت خود میبیند برای مهدی قایدی پیغام فرستاده است. باشگاه الدحیل نیز برای جذب شماره 10 تمایل بسیاری دارد همانطور که پیشتر باشگاه الغرافه به محض آنکه با استراماچونی وارد مذاکره شد، برای قایدی نیز پیغام فرستاد تا او را به خدمت بگیرد. حال اینکه مهدی قطر را به عنوان مقصد بعدی خود انتخاب کند یا خیر، مسأله دیگری است. مسأله اصلی اما جدایی قایدی است که در هر حال غم بزرگی بر دل هواداران این باشگاه خواهد نشاند. هوادارانی که دست کم دوست دارند مهدی بعد از به دست آوردن یک جام استقلال را ترک کند تا لااقل از استعدادی که با حمایتهای آنها تبدیل به یکی از مهمترین بازیکنان حال حاضر فوتبال آسیا شده، سودی ببرند و جامی را با او به چنگ آورند. واقعیت این است که بود و نبود قایدی در استقلال حالا تأثیر مستقیم میگذارد در سرنوشت این تیم. چیزی شبیه مسی در اوج در بارسلونا. مهدی هرگاه در ترکیب استقلال حضور داشت تیم فوتبالی جذابتر را به نمایش گذاشت و هرگاه استقلال از وجود او محروم بود، هم شکل بازی تغییر کرد و هم نتایج تحتالشعاع قرار گرفت. شاید از بعد فنی این حد وابستگی مطلوب یک باشگاه بزرگ نباشد اما هر چه هست فضای امروز باشگاه استقلال اینگونه است و مهدی قایدی حکم شاه مهرهای را بازی میکند که بود و نبودش تأثیر بسیاری در عاقبت این تیم دارد.
قایدی تا جدایی از استقلال فاصله آنچنانی ندارد و بعید است که باشگاه استقلال نیز تاب مقاومت در مقابل پیشنهادهای خارجی را داشته باشد. به تازگی باشگاه الغرافه تا پرداخت 700 هزار دلار حق رضایتنامه به مهدی قایدی پیش رفت که باشگاه استقلال این پیشنهاد را نپذیرفت. گفته میشود سران استقلال 3 میلیون دلار را برای حق آزادسازی قایدی در نظر گرفتهاند که اگر این رقم را غلوآمیز تصور کنیم احتمالاً با پرداخت نیمی از این پول به احتمال زیاد هیأت مدیره باشگاه استقلال در نهایت مهر خروج قایدی از باشگاه را زیر قرارداد این بازیکن خواهد کوبید چراکه همین رقم هم اگر به حساب باشگاه استقلال واریز شود، از کنار انتقال شماره 10 پول قابل توجهی در حساب باشگاه استقلال خواهد نشست.
با این وجود اما نباید از یاد برد که هواداران و حتی بسیاری از پیشکسوتان باشگاه استقلال چه توقعی از مهدی قایدی دارند و دوست دارند او اگر جدا شده، فضای جدایی چگونه باشد. آنها از مهدی قایدی جام میخواهند و اگر اظهارات اخیر پیشکسوتان استقلال را رصد کنیم به این حقیقت برمیخوریم که حتی میان آنها نیز بر سر نحوه جدایی قایدی از استقلال اتفاق نظر وجود دارد و غالب آنها اعتقاد دارند که قایدی بعد از به دست آوردن یک جام استقلال را ترک کند.
جامی که ممکن است از طریق رقابت در حذفی به دست آید به این دلیل که دستیابی به جام لیگ برتر برای استقلال وابسته به ناکامی سپاهان و پرسپولیس در بازیهای آتی است و رسیدن به جام قهرمانی آسیا نیز مستلزم حضور بیشتر قایدی در ترکیب استقلال است و او باید قراردادش را برای فصل بعد هم تمدید کند که بعید به نظر میرسد اعجوبه کوچولوی استقلال تا این حد تحمل کند.
بنابراین سهلترین راه برای قایدی این است که نمایش خیره کنندهاش را تا قهرمانی در جام حذفی ادامه دهد. عقل هم میگوید دستیابی به این جام سهلالوصولتر از دیگر جامها است هر چند که یقیناً از بعد فنی جام حذفی ارزش و منزلت بسیار کمتری نسبت به جام لیگ و لیگ قهرمانان آسیا دارد اما دست کم فایدهاش این است که تصویر نسبتاً قابل تحملتری از جدایی قایدی از استقلال خواهد ساخت.
تا آخر فصل خبری از تمدید نمیشود
نگرانیها درباره ماندن یا رفتن گروه 6
محمد حسین کنعانیزادگان، احمد نوراللهی، امید عالیشاه، کمال کامیابینیا، مهدی شیری و وحید امیری نفراتی هستند که در پایان فصل قراردادشان با پرسپولیس تمام میشود.
هنوز یک سوم فصل مانده اما طبیعت فوتبال و باشگاهداری حکم میکند باشگاه پرسپولیس به فکر سرمایههای خود باشد و برای قدرتمند نگه داشتن تیم این ستارهها را برای فصل بعد حفظ کند.
طی یکی دو هفته اخیر اخبار و شایعاتی در خصوص پیشنهاد قطریها به کنعانی، نوراللهی و امیری شنیده شده که باشگاه و هواداران را نگران کرده است. در عین حال همین حرفهای اخیر ابراهیم شکوری که گفته ساعتها با بازیکنان در هند و تهران صحبت کرد اما هنوز هیچ خبری برای تمدید قرارداد نشده به نگرانیهای هواداران پرسپولیس خواهد افزود.
در عین حال میتوان اطمینان داشت این نفرات تا پایان فصل هم ادامه خواهند داد مگر اینکه اتفاق غیر منتظرهای بیفتد چرا که اگر بازیکنی تصمیم به جدایی داشته باشد از حالا جار نمیزند یا موضعش را روشن نمیکند. این مسأله فصل قبل در خصوص شجاع و علیپور اتفاق افتاد و حتماً رسانهها و هواداران از آن رفتارها تجربه گرفتهاند.
با این وجود بعید است بازیکنانی مثل شیری، عالیشاه و کمال که ملیپوش نیستند از تیمهای خارجی پیشنهادی داشته باشند و نهایتاً باشگاههای متمول داخلی دنبال آنها خواهند آمد اما در مورد سه ملیپوش سرخها نگرانیهایی وجود دارد. البته یادمان نرفته که وحید امیری تابستان قبل پیشنهاد خوب قطریها را نپذیرفت و در پرسپولیس ماند پس شاید بتوان روی ماندن او هم حساب کرد ضمن اینکه سایر بازیکنان هم اگر اسیر وسوسه قراردادهای چند صدهزار دلاری نشوند بعید است به تیمی داخلی بپیوندند و برای یکی دومیلیارد پول بیشتر جذابیت حضور در پرسپولیس را با قرار گرفتن مقابل هواداران عوض کنند.
مشورتی درباره تغییر سرمربی تیم ملی ندادهام
ذوالفقارنسب: شایعه برانکو روی تیم ملی تأثیر میگذارد
مصاحبه
بهناز میرمطهریان @mirmotaharian
مصادره ساختمان فدراسیون فوتبال بابت طلب 2 میلیون یورویی شستا از فدراسیون فوتبال از یک طرف و اعلام حکم دستیاران ویلموتس و محکومیت 35 میلیارد تومانی فدراسیون فوتبال از طرف دیگر، تنها بخشی از حاشیههایی است که در روزهای اخیر به استقبال فوتبال ایران آمده است.
در این بین معلوم نیست بر چه اساسی عدهای بحث حضور برانکو ایوانکوویچ در تیم ملی فوتبال ایران را مطرح میکنند که حکم تیر خلاص را برای از بین بردن تمرکز تیم ملی در آستانه سفر به منامه دارد. فدراسیون فوتبال بلافاصله بعد از مطرح شدن این حواشی، طی اطلاعیهای به صراحت اعلام کرد که برانکو «هیچ وقت» قرار نیست سرمربی تیم ملی شود تا روی هر تردیدی در این رابطه خط بکشد. فدراسیون در این بیانیه اینطور به خبر حضور برانکو واکنش نشان داد: «فدراسیون فوتبال با قاطعیت اعلام میکند تا به این لحظه، به تنها چیزی که به آن فکر نشده تغییر در کادر فنی تیم ملی بوده و خبر منتشر شده کاملاً دروغ و بیپایه و اساس است. انتشار چنین اخبار دروغی بدون تردید در این مقطع زمانی فقط به آرامش تیم ملی ضربه میزند و فضای فوتبال کشور را ملتهب میکند. سیاست مدیریت جدید فدراسیون فوتبال سرکوب و تهدید «مداوم» رسانهها برای شکایت و پیگیری حقوقی در مراجع قضایی بعد از انتشار هر خبری نیست. اما امیدواریم افرادی که با چنین اخبار کذب و دروغی، به فوتبال ملی کشور در این برهه حساس در حال ضربه زدن هستند از جامعه فوتبال ملی حداقل یک عذرخواهی ساده داشته باشند. دلیلش هم ساده است؛ برخلاف خبری که منتشر شده، «هیچ وقت» قرار نیست آقای برانکو ایوانکوویچ سرمربی تیم ملی ایران شوند.»
از طرفی خود برانکو هم این موضوع را تکذیب کرده و گفته تا سال 2022 در تیم ملی فوتبال عمان خواهد ماند. او در گفتوگویی با خبرگزاری مهر گفته است: «به هیچ وجه با هیچکس در ایران راجع به این موضوع صحبت و مذاکره نکردهام. من تا پایان ۲۰۲۲ در عمان خواهم ماند و سرمربی تیم ملی این کشور هستم. کارم را با اشتیاق و برای یک هدف فوتبالی مهم در عمان ادامه میدهم و تمرکزم را روی حرفها و شایعات نمیگذارم. من تعهد دارم و وظایف خودم را میشناسم.»
این شایعه اما گرچه با تکذیبیههای اینچنینی از محل بحث خارج میشود اما کسی نمیتواند تأثیر چنین شایعاتی را روی بازیکنان و کادرفنی تیم ملی فوتبال ایران در فاصله کمتر از یک ماه مانده تا سفر به منامه منکر شود.
بیژن ذوالفقارنسب به عنوان کسی که هم برای مدیریت تیم ملی و هم حضور در کمیته فنی فدراسیون فوتبال، پیشنهادهایی را از سوی فدراسیون فوتبال گرفته است، شایعه حضور برانکو یا هر گونه تغییری در کادرفنی تیم ملی فوتبال را موجب برهم خوردن تمرکز تیم ملی در شرایط فعلی میداند. او به خبرنگار ایران ورزشی میگوید: «وقتی فدراسیون فوتبال خبر حضور برانکو را تکذیب کرده دیگر بحثی باقی نمیماند. مثل این است که من هم بگویم قرار است فرگوسن را برای تیم ملی بیاوریم. برانکو در مقاطعی بخصوص در دوره آخر حضورش نتایج خوبی گرفته و شکی نیست که مربی توانمندی است و شخصیت خوبی دارد اما ما در حال حاضر با مربی همکیش او قرارداد داریم. اسکوچیچ هنوز در عرصهای نبوده که قابلیتهای فنیاش را نشان دهد. هنوز به لحاظ کارکرد برای کارشناسان فوتبال ایران عملکرد نامشخصی دارد. نه قابلیتهای بالایی از او دیدهایم و نه ضعفهای زیادی. بنابراین برای کارشناسی درباره او در مرحله ارزیابی قرار داریم. به همین دلیل به طور کلی بحث تغییر در کادرفنی تیم ملی در شرایط فعلی بیانصافی است.»
ذوالفقارنسب اما به موضوع مهمتری اشاره میکند: «فوتبال ما در حال حاضر مشکلات عدیدهای دارد. علاوه بر این ما حساسترین مسابقات در دو دهه اخیر را مقابل عراق و بحرین در پیش داریم و تیم ملی ما در این شرایط باید در فضایی کمتنش باشد. فدراسیون تمام برنامههایش را مطابق برنامههای اسکوچیچ پیش میبرد. جوانهای تیم ملی ما حساس هستند و تحت تأثیر این حواشی و شایعات قرار میگیرند. باید صبر کنیم این مرحله از مسابقات را پشت سر بگذاریم و بعد از آن هر کاری را میشود انجام داد.»
او درباره جلساتی که با عزیزیخادم داشته و اینکه آیا در این جلسات توصیه یا مشاورهای درباره سرمربی تیم ملی به او داده است، توضیح میدهد: «در جلساتی که داشتیم فقط درباره مسائل مربوط به کانون مربیان صحبت شد و هیچ مشورتی من به آقای عزیزیخادم ندادهام و اصلاً نشنیدم که ایشان تصمیمی برای تغییر کادرفنی تیم ملی داشته باشد.»
با توجه به حساسیت بالای مسابقات تیم ملی فوتبال ایران در بحرین و فرصت کوتاهی که تا این بازیها باقی مانده، مهمترین کار حفظ آرامش تیم و کادرفنی است اما فوتبال ایران به جای آرامش، پرتنشترین روزهای خود را سپری میکند.
پایان ماراتن کسب سهمیه آزاد المپیک
دست رژیم صهیونیستی کوتاه ماند
ایران ورزشی - با برگزاری رقابتهای جهانی کشتی آزاد گزینشی المپیک در صوفیه بلغارستان به عنوان آخرین فرصت برای کسب سهمیه المپیک توکیو، اسامی ۱۶ کشور صاحب سهمیه در ۶ وزن المپیکی کشتی آزاد مشخص شدند. بر اساس قانون اتحادیه جهانی کشتی در هر وزن رقابتهای کشتی آزاد و فرنگی المپیک توکیو، ۱۶ کشتیگیر به روی تشک میروند که در هر وزن 14 کشتیگیر توانسته بودند سهمیه حضور در بازیهای المپیک را با حضور در مسابقات جهانی و همچنین مسابقات قارهای به دست بیاورند اما دو نفر پایانی هم با حضور در رقابتهای جهانی گزینشی المپیک در صوفیه بلغارستان صاحب سهمیه شدند. ۶ کشتیگیر در رقابتهای جهانی قزاقستان ۲۰۱۹ (نفرات اول، دوم، سوم مشترک و پنجم مشترک)، ۲ فینالیست رقابتهای گزینشی قاره آمریکا، ۲ فینالیست رقابتهای گزینشی اروپا، ۲ فینالیست رقابتهای گزینشی آفریقا و اقیانوسیه، ۲ فینالیست رقابتهای گزینشی آسیا و ۲ فینالیست رقابتهای جهانی گزینشی، موفق به کسب سهمیه المپیک توکیو برای کشورشان شدند. تیم ملی کشتی آزاد ایران سه سهمیه در رقابتهای جهانی 2019 نورسلطان کسب کرده بود و سه سهمیه را هم در رقابتهای گزینشی قهرمانی آسیا در قزاقستان به دست آورد و اولین تیمی هم بود که توانست سهمیه حضور در بازیهای المپیک توکیو را کامل به دست بیاورد. الان هم فقط دو کشور هستند که سهمیه کامل را کسب کردند. با برگزاری این رقابتها کشورهای ایران و روسیه تنها کشورهایی بودند که هر کدام با کسب ۶ سهمیه کشتی آزاد، با ترکیب کامل عازم توکیو میشوند اما آمریکا در وزن ۶۵ کیلوگرم موفق به کسب سهمیه نشد و با ۵ آزادکار در المپیک حاضر میشود.
ترکیه در اوزان ۶۵ و ۷۴ کیلوگرم سهمیه نگرفت، آذربایجان در اوزان ۵۷، ۸۶ و ۱۲۵ کیلوگرم سهمیه المپیک ندارد و ژاپن میزبان المپیک ۲۰۲۱ نیز در اوزان ۹۷ و ۱۲۵ کیلوگرم نمایندهای ندارد. شاید مهمترین موضوع به نمایندگان رژیم صهیونیستی مربوط بود که در کشتی آزاد با دو کشتیگیر راهی صوفیه شده بودند تا بتوانند سهمیه المپیک را کسب کنند اما در نهایت دست خالی برگشتند. در چند وزن کشتیگیران خود را راهی صوفیه کرد تا بتواند سهمیه المپیک را کسب کند. شاید مهمترین وزن هم 74 کیلوگرم بود که به نیمه نهایی هم رسید اما با شکست در این مرحله از رسیدن به سهمیه باز ماند. در وزن 86 کیلوگرم هم یک کشتیگیر داشتند که در همان دور نخست شکست خورد تا خیال حسن یزدانی هم از قرعه نحس این وزن راحت باشد.
این مهمترین خبر برای کشتی ایران است که در کشتی آزاد باید خیالش از این قرعه نحس راحت باشد. البته به احتمال زیاد آنها به دنبال دریافت وایلد کارت از کمیته بینالمللی المپیک هم میروند اما اینکه آیا با درخواستشان موافقت شود، ضعیف به نظر میآید. در سالهای اخیر تلاش زیادی در این بخش وجود داشت تا ورزش ایران از این بابت آسیب ببیند و در دو سه سال اخیر کم از این اتفاقات رخ نداده بود و شاید بعد از اتفاقاتی که در دوره رسول خادم رخ داد و شکست عجیبی که علیرضا کریمی در امیدهای جهان پذیرفت الان بسیاری منتظر بودند که همان کشتیگیر به المپیک برسد و شاید این بار برای حسن یزدانی دردسر درست کند اما این اتفاق رخ نداد.
جنگ علیزاده با ستارهها
در رقابتهای کشتی فرنگی که امروز برگزار میشود، ناصرعلیزاده نماینده ایران در وزن 87 کیلوگرم است. بعد از شکست عجیب حسین نوری در گزینشی قهرمانی آسیا و نارضایتی محمد بنا از عملکرد رامین طاهری و از همه مهمتر درخشش ناصر علیزاده در قهرمانی آسیا، این فرنگیکار جوان مازندرانی راهی مسابقات گزینشی در صوفیه بلغارستان شد. کشتی فرنگی 5 سهمیه از شش سهمیه خود را کسب کرده و حالا میخواهد سهمیه ششم را هم در صوفیه بگیرد و تیم خود را کامل کند. کاری بسیار دشوار و سخت که با توجه به حضور دو عنواندار جهان با غیرت و همت رقم بخورد. ناصر علیزاده در گروهش زورابی داتوناشویلی کشتیگیر گرجستانی الاصل از صربستان را که همین چند روز پیش مدال طلای اروپا را کسب کرد در پیش رو دارد. در نیمه نهایی هم به احتمال فراوان باید داوید چاکوتادزه از روسیه را در پیش رو داشته باشد که در بالای جدول قرار دارد و در دور نخست هم قرعه استراحت داشت. چاکوتادزه دارنده مدال طلای المپیک ریو است اما هنوز نتوانسته سهمیه توکیو را کسب کند. علیزاده اگر بتواند از این دو قرعه سخت عبور کند سهمیه توکیو را میگیرد و آنگاه نامش را بر سر زبانها به عنوان یکی از مدعیان کسب مدال در توکیو مطرح میکند.
محبوب: کریمی بهترین بازیکن پرسپولیس و ایران است که حتی روی یخ هم دریبل میزد
پرسپولیس امسال هم قهرمان لیگ میشود
گفت و گو
ناصرقراگزلو
داود محبوب بازیکن سابق پرسپولیس که در زمان استانکو و چند مربی دیگر سابقه قهرمانی با پرسپولیس را داشته هنوز بازیهای خوب و مؤثرش از دید علاقهمندان به فوتبال خصوصاً کسانی که از چند دهه قبل فوتبال را به شکل جدی پیگیری میکنند پاک نشده است به همین بهانه سراغ داود محبوب رفتیم و با او گپ و گفتی داشتیم.
سالهاست که از شما خبری در فوتبال نیست!
من در تیم پیشکسوتان پرسپولیس حضور دارم و در شهرداری کرج هستم و در آکادمیای که دارم با بازیکنان رده پایه کار میکنم. بعد از پایان دوره بازیگری هم در چند کلاس مربیگری شرکت کردم و خدا را شکر که مدارک لازم را اخذ کردم.
با چه تیمی از فوتبال خداحافظی کردید؟
زمان مربیگری آقای قاسمپور در پاس تهران من از فوتبال خداحافظی کردم و به قول معروف کفشها را آویختم.
زمان مربیگری استانکو چند قهرمانی با پرسپولیس کسب کردید.
بله زمان مربیگری استانکو من در پرسپولیس واقعاً بازیهای خوبی را ارائه دادم و با ایشان دو بار قهرمان لیگ و یک بار هم قهرمانی حذفی را کسب کردم و در جام باشگاهها هم بازیهای خوبی را ارائه دادیم. الزورای عراق را بردیم اما در عین بدشانسی و در حالی که تیمی از هر نظر شایسته را داشتیم مقابل پوهانگ باختیم و از قهرمانی محروم ماندیم.
پست اصلیتان در پرسپولیس مدافع راست بود اما واقعاً آچار فرانسه تیم بودید و در پستهای زیادی بازی کردید!
بله من جز پست دروازهبان در بقیه پستها برای پرسپولیس و بقیه تیمها بازی کردم و در سال 76 که اقوامم به انگلیس رفتند قرار بود که به این کشور بروم و فوتبالم را در آنجا ادامه دهم اما قسمت نشد و من در ایران ماندم و به زندگی و فعالیتم ادامه دادم.
شرایط پرسپولیس را چگونه ارزیابی میکنید؟
خدا را شکر بعد از افتی که پرسپولیس داشت به نظرم با برانکو دوباره اوج گرفت و مرد کروات شخصیت قهرمانی را به پرسپولیس باز گرداند و دوباره انتظارات هواداران را برآورده ساخت. در واقع برانکو فونداسیون قوی برای پرسپولیس بنا کرد و بعد از آن هم مربیان دیگر و در رأس انها آقا یحیی و کادرش به کار خودشان با موفقیت ادامه دادند.
شما قبل از پرسپولیس در سایپا هم سابقه قهرمانی داشتید اما این قهرمانیتان با آن تیم چندان به چشم نیامد!
بله من سال 70 به سایپا رفتم و در آنجا با مدیری خوب به نام مرتضی قنبرپور کار کردم و چندین قهرمانی در لیگ و حذفی و سوپرجام کسب کردیم اما از 6 قهرمانی که با تیم سایپا آوردم فقط دو قهرمانیاش را به حساب آوردم و در واقع فقط قهرمانیهایم با پرسپولیس خیلی برجسته شد و به چشم آمد و بالاخره قهرمانیام با سایپا چندان برجسته نشد و به چشم نیامد چون پرسپولیس بزرگترین تیم ایران است و طبیعی است که قهرمانی در این تیم بازتاب بیشتری داشته باشد و به قول خودمان بولد شود.
در زمان بازیگری خودتان و در زمان فعلی چه بازیکنی را به لحاظ فوتبالی شبیهترین بازیکن نسبت به خودتان میدانستید؟
بازیکنان بزرگی در فوتبال ایران بودند اما من فکر میکنم مجتبی محرمی یک استثنا بود که در همه پستها به جز دروازه به شکلی عالی بازی میکرد یا در تیم سایپا که بودم بازیکنی به نام محمد فلاحتی داشتیم که ایشان در همه پستها حتی پست دروازهبانی هم بازی کردند. الان هم بازیکنانی مانند کمال و یا کنعانیزادگان را به طور مثال در پرسپولیس میبینم که بهتر از تواناییشان استفاده میکنند و با وجود پستی که در آن بازی میکنند مثلاً در گلزنی و کارهای تهاجمی هم خیلی خوب ظاهر میشوند چون آمادگی جسمانی خوبی دارند البته در حال حاضر بازیکنی مانند عالیشاه هم واقعاً عالی کار میکند.
بهترین بازیکن تاریخ پرسپولیس را چه بازیکنی میدانید؟
پرسپولیس از گذشته تا حالا بازیکنان بزرگ و تاپ زیادی داشته و انتخاب یک بازیکن خیلی سخت است اما تنها بازیکنی که مرا وادار کرد تا به او به عنوان بهترین بازیکن پرسپولیس و ایران نگاه کنم علی کریمی بود. بازیکنی که همه را دریبل میزد و اگر در کشورهای صاحبنام فوتبال بازی میکرد خاصیت این را داشت که حتی به عنوان یکی از بزرگترین بازیکنان دنیا هم انتخاب شود. یک بار یادم میآید که پرسپولیس با تیم شهرداری تبریز بازی داشت و در شرایطی که پرسپولیس در زمین یخی تبریز با شهرداری بازی داشت علی کریمی با توپ جادو میکرد و در آن زمین یخی هم باز از سد بازیکنان حریف میگذشت و بازیکنی قادر به مهار او نبود. در همان بازی هم بازیکنان شهرداری تبریز سعی میکردند علی کریمی را هر طور شده متوقف کنند مثلاً در آن تیم غلامحسین دین محمدی خیلی سعی میکرد علی کریمی را بزند و جلوی بازی او را بگیرد اما با وجود خطا هم حریف علی کریمی در روی یخ نمیشد و علی کریمی با استعداد شگرفش از سد او و بقیه بازیکنان حریف میگذشت.
پرسپولیس فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظرم پرسپولیس برای پنجمین سال متوالی هم قهرمان لیگ خواهد شد و فقط دوست دارم این بار طلسم قهرمانی آسیا هم توسط آقا یحیی و شاگردانش شکسته شود. تیم فعلی پرسپولیس واقعاً خوب است و کادر فنی خوب و کاربلدی دارد، مربیانی که با آنها آشنایی دارم و عملکردشان را واقعاً میپسندم و به کارشان ایمان دارم.
در بین تیمهای باشگاهی دنیا طرفدار کدام تیم هستید همچنین در بین تیمهای ملی کشورهای مختلف سبک کدام تیم را میپسندید؟
من در بین تیمهای باشگاهی سبک بارسا را میپسندم اما در بین تیمهای ملی من عاشق تیم ملی کشورم هستم و واقعاً وست دارم این تیم از گروهش صعود کند و همه مردم را خوشحال کند.
مجیدی با یک دست دو هندوانه برمیدارد؟
حمیدرضا عرب
رابطه فرهاد مجیدی با فراز کمالوند به نیم فصل دوم لیگ نوزدهم برمیگردد، نقطهای که مشخص شد سرمربی استقلال از طریق آپل واچ خود با این مربی در تماس است. در آن ایام مجیدی همواره به طور پنهانی از مشاورههای فنی کمالوند بهره میجست تا شاید گره از کار استقلال باز کند.
حتی گفته شد فراز در آن دوران به حدی به افکار مجیدی تسلط داشته که ارنج دربی را هم چیدمان کرده است. این قرابت اما در نهایت به همکاری در لیگ بیستم کشیده شد و رابطه علنی مجیدی و کمالوند چشم خیلیها را به سمت و سوی خود کشاند.
فراز که در برنامههای تلویزیونی حاضر میشد و بیمحابا از علایقش به پرسپولیس پرده برمیداشت حالا در استقلال دست راست مجیدی بود و این شاید در قدمهای اول خبر خوبی برای هوادارانی نبود که هرگز دوست نداشتند شخصی کاملاً پرسپولیسی در کنار مجیدی باشد. فرهاد که اعتقادی راسخ به فراز داشت اما پیه تمام انتقادات را به تنش مالید و تمام قد پشت دوستش ایستاد. او میدانست که اگر با همکاری فراز موفق به کسب نتایج خوب شود، آرام آرام ماجرای پرسپولیسی بودن کمالوند از ذهنها دور خواهد شد و چه بسا فضا به سمتی برود که فراز در استقلال حامی هم پیدا کند. اوضاع درست همانطور که مجیدی تخمین زده بود پیش رفت. ترکیب او و فراز در استقلال تا حد زیادی جواب داد و استقلال به سمت اصلاحات فنی و ارائه فوتبالی جذابتر پیش رفت، ضمن اینکه توأمان نتایج مطلوب نیز کارساز شد و استقلال توانست از مرحله گروهی لیگ قهرمانان آسیا عبور کند. با این حال پیش از حضور استقلال در لیگ قهرمانان آسیا بود که زمزمه جدایی کمالوند از مجیدی به گوش میرسید. این خبر را حامیان رسانهای مجیدی نوعی حاشیهسازی و سد سازی در مسیر رشد معبودشان مجیدی میدانستند و حتی جبههگیریهای نامناسبی علیه راویان خبر جدایی کمالوند داشتند تا اینکه پیشبینیها در نهایت درست از آب درآمد و کمالوند در اقدامی ضربتی به محض بازگشت از عربستان خواستار جدایی از استقلال شد. اقدامی که حتی در مخیله سرمربی استقلال هم نمیگنجید و او هرگز تصور نمیکرد که فراز اینگونه جدا شود. شاید فرهاد تصور میکرد بعد از روزهای سختی که بابت ماندن پای کمالوند سپری کرده، این مربی هم پای او بنشیند و به پیشنهادهای خود نه بگوید و لااقل تا آخر فصل بیستم او را همراهی کند _که انتظار نابجایی هم نبود_ اما فراز بی درنگ مسیر جدایی از استقلال را در پیش گرفت بی آنکه حتی توضیح روشنی درباره علت جدایی بدموقعش از فرهاد مجیدی به استقلالیها بدهد. فراز تنها با به کار بردن این جمله که با هماهنگی مجیدی از استقلال جدا شده و دوستی او با فرهاد همچنان به قوت خود باقی است از کادر فنی استقلال کنار رفت اما این توضیحات هرگز نمیتوانست پرده از مکنونات ذهنی او بردارد. به راستی چرا فراز که با استقلال به توفیق نسبی دست یافته بود، از استقلال جدا شد و سکان هدایت تیمی را برعهده گرفت که احتمال سقوطش کم نیست؟ آیا رفتارهای مجیدی در این ایام موجب جدایی او شده یا پیشنهاد مالی خوب باشگاه سایپا او را به آن سمت برده است؟ فراز که میدانست حتی بر سر پذیرشش در اردوگاه آبی اما و اگرهای بسیاری وجود دارد درست در بزنگاهی که میرفت بعد از صعود آسیایی در دل هواداران این باشگاه بیشتر جا شود، این تصمیم شگفتانگیز را اتخاذ کرد تا احتمالات متعددی پیرامون این جدایی مطرح شود و حتی برخی دلیل این جدایی را متوجه سیاستهای مجیدی بدانند. اینها اما همگی احتمالات است و گذر زمان شاید تا حدی پرده از این راز بردارد. فراز به شکلی از استقلال جدا شده که بعید است مجیدی تا روزی که روی نیمکت استقلال مینشیند دیگر جرأت اسم بردن نام او را داشته باشد. فرهاد در این دوران باید به این سؤال مهم هم پاسخ دهد که آیا میتواند درغیاب کمالوند همان مربی کم اشتباه روزها و هفتههای اخیر باشد یا خیر؟! در واقع مجیدی هم دراین ایام طعنههای ناشی از جدایی شخصی را خواهد شنید که او بیش از هر کس دیگری پشتش ایستاد و هم باید درغیاب او تواناییهای فنیاش را به همگان به اثبات برساند تا نگویند تمام آنچه در استقلال رقم خورد کار دست فراز کمالوند بوده است. اینکه مجیدی همان مربی دلخواه هواداران باشگاه استقلال که حتی میتواند گلیمش را درغیاب کمالوند از آب بیرون بکشد، سؤالی است که با طی شدن زمان پاسخش داده خواهد شد. یا مجیدی در گرداب این ماجرا غرق میشود و بعد از جدایی فراز محکوم به ناتوانی فنی میشود و یا اینکه به همین مسیری که آغازش کرده ادامه میدهد و به همگان ثابت میکند که فراز برایش تنها یک مشاور بود، نه سیاستگذار و تعیین کننده خط مشیهای فنی او.
مصائب مورینیو در رم
آیا ژوزه هنوز هم آقای خاص دنیای فوتبال است؟
نگاه
علی بابازاده
همانند سالیان اخیر ژوزه مورینیو باز هم همگان را شگفتزده کرد. بازگشت زودهنگام مرد پرتغالی به مستطیل سبز و اینبار به عنوان سرمربی آ اس رم ایتالیا، اتفاقی قابل پیشبینی نبود؛ در روزهایی که خبر اخراج آقای خاص از تاتنهام در نشریات مختلف به چاپ میرسید و در صفحات مجازی مورد بازدید قرار میگرفت، گرگهای ایتالیا پیشدستی کرده و در رقابت با سایر باشگاههای خواهان مورینیو، موفقترعمل کرده و قرارداد نهایی را به امضا رساندند! مورینیو پس از جدایی از تاتنهام گفته بود که ممکن است دوری از دنیای مربیگری حداقل یک سال طول بکشد و تصمیم بر آن دارد تا علاوه بر روزهای باقیمانده فصل جاری، رقابتهای سال آینده را نیز از خانه نظارهگر باشد و به روزهای استراحتش ادامه دهد. دوران هدایت تاتنهام سرانجام پس از ۱۸ماه و بدون کسب هیچ جامی به پایان رسید و مردی که به امید رقابت با تیمهایی چون چلسی، منچستریونایتد و منچسترسیتی پا در شهر لندن گذاشته بود، ناموفقتر از همیشه اسپرز را ترک کرد. تاتنهام حالا به دست رایان میسون هدایت میشود و آنها توانستند دیدار خود در لیگ برتر انگلستان برابر شفیلد یونایتد را با نتیجه چهار بر صفر به پایان برسانند؛ اسپرز شاید با رایان میسون همکاری بلندمدتی نداشته باشد و باشگاه برای فصل آینده با گزینههایی مانند مائوریتزیو ساری به توافق برسد اما این مربی جوان طی همین فرصت کوتاه توانسته تنش و حاشیه را از تیم دور کند و این دقیقاً همان عنصری است که به دلخواه ژوزه مورینیو به تیم تززیق میشد. گرت بیل فوق ستاره ولزی تاتنهام پیشتر توسط مورینیو تهدید شده بود که اگر به روزهای خوب خود بازنگردد به نیمکتنشینی دوباره در سانتیاگو برنابئو تبعید خواهد شد و زدن سه گل برابر شفیلد نشان داد که میسون تأثیر بیشتری روی اوجگیری مهاجم خود داشته. بیل نخستین کسی بود که پس از اخراج ژوزه، زخم زبانهایش را بازگو کرد: «حقیقت یعنی آنکه با آمدن مربی جدید، تهاجمیتر و نزدیک به دروازه حریف بازی میکنیم و فرصتهای گلزنی بیشتری را به دست میآوریم. شیوهای با راه و رسم همیشگی تاتنهام!» مورینیو در سالهای گذشته بیشتر از آنکه افتخارآفرینی کند و باشگاههای تحت هدایتش را به قهرمانی برساند، با طعنه به رقیبان اصلی خود، موفقیت آنها را زیر سؤال برده و با نشان دادن اعدادی خاص، صرفاً موفقیتهای گذشته خود را جشن گرفته؛ آقای خاص برای هواداران یوونتوس با نشان دادن عدد ۳، سهگانه خود با اینتر میلان را به رخ دوستداران بانوی پیر میکشید و همواره کسب سه عنوان قهرمانی در لیگ جزیره را نیز افتخاری دست نیافتنی عنوان کرده است. او پیشتر عقد قرارداد با یکی از تیمهای سری آ را وعده داده بود و از اینکه تیم جدیدش رقیب باشگاه اینتر باشد ترسی نداشت: «محبت همیشگی میان من و اینتر میلان وجود دارد و همه چیز را با این تیم فتح کردهام. با این همه اگر روزی قرار باشد به لیگ ایتالیا برگردم و هدایت یکی از تیمهای رقیب را بر عهده بگیرم، بدون درنگ آن را انجام خواهم داد. همواره نگاه حرفهای به این مسائل داشتهام و مشکلات حضور در تیمی متفاوت را به جان خریدهام.»
مورینیو از فصل آینده به جای پائولو فونسکا بر روی نیمکت رم خواهد نشست؛ خبرهایی مبنی برعلاقه او به همکاری با دنیله دروسی به عنوان دستیار به گوش میرسد و شنیدهها حاکی از آن است که مربی ۵۸ ساله و پرتغالی از همین حالا اریک دایر و پیرامیل هویبیرگ را در لیست خرید جالوروسی برای فصل آینده جای داده. اختلافات ژوزه با مربیانی چون گواردیولا و آرسن ونگر همیشگی بوده و حتی کلودیو رانیری و آنتونیو کنته سرمربی حال حاضر اینتر هم به طعنههای او عادت دارند؛ در سال ۲۰۱۱ و زمانی که کنته هدایت باشگاه سیهنا را بر عهده داشت، به دلیل اتهام به تبانی محروم شد و حتی پس از رفع اتهام و بخشش از سوی فدراسیون فوتبال ایتالیا هم آقای خاص دست از جنگ روانی علیه او برنداشت. ژوزه میگوید حاضر نیست مانند برخی از مربیان به باشگاههایی برود که قهرمان شدنشان از پیش قطعی است و بدون سرمربی و با اعضای تدارکات هم میتوان آن تیم را به مقام قهرمانی رساند! کنایه انتقال پپ گواردیولا به بایرنمونیخ قابل توجه است اما، یادمان نرود مورینیو طی سالیان اخیر درآمدی پنجاه میلیون پوندی از فسخ قرارداد و حکم اخراجهایش به جیب زده که مطمئناً جدای از منافع مالی، از نظر فنی، دانشی، تجربی و جایگاهش در دنیای فوتبال افت قابل ملاحظهای به حساب میآید.
«من به بالاترین سطح فوتبال تعلق دارم» جملهای بوده که بارها از مربی سابق چلسی و رئال شنیده شده ولی روند نزولی او در نتیجهگیریها و دور ماندن از تیمهای تراز اول چنین چیزی را نشان نمیدهد؛ مورینیو دیگر گزینه مربیگری غولهای اروپایی نیست و معیارش برای انتخاب باشگاه جدید، صرفاً حضور در رقابتهای لیگ اروپا بوده. از همین حیث کسب نتیجه با جالوروسی به بازپسگیری جایگاه درخشان گذشته کمک شایانی خواهد کرد.
به لطف فونسکا، رم به بهشت بازیکنان معمولی بدل شده و کریس اسمالینگ در زمره خریدهای موفق جای گرفته؛ مشکلات عدیدهای بر سر راه گرگهای المپیکو وجود دارند که کار را برای کادر فنی جدید سخت خواهند کرد. در بین یازده تیم برتر جدول سریآ، رم با دریافت ۵۳ گل خورده بدترین آمار ممکن را به ثبت رسانده و بزرگترین مشکل نمایان شده است. وضعیت بازیکنان هجومی و خط حمله نیز ایدهآل نیست و هنریک مخیتاریان که با ۹ گل زده یکی از برترین گلزنان رم محسوب میشود، همان بازیکنی است که توسط مورینیو در منچستر یونایتد به آرسنال فروخته شد. مورینیو در رم از فرصتهای مالی تیمهای لیگ برتری برخوردار نیست و مجبور است بخشی از پروژه بازسازی قرمزها را به بازیکنان جوان و تحت قرارداد باشگاه محول کند.
آقای خاص مدتهاست که جایگاه خود در فوتبال اروپا را از دست داده و اگر کار او در ایتالیا نیز همچون زمان حضورش در تاتنهام به اخراج کشیده شود، راهی جز پذیرفتن پیشنهاد تیمهایی چون نیوکاسل، جنوا و کریستال پالاس نخواهد داشت!
رقابت در لیگ ایران سختتر از اروپاست
دژاگه: ممکن است تابستان به فوتبال آلمان برگردم
از قهرمانی اشکان دژاگه در بوندسلیگا با ولفسبورگ بیش از ده سال میگذرد و او این روزها بازیکن تراکتور است، با این حال هنوز مورد توجه رسانههای آلمانی قرار دارد. نشریه بیلد به تازگی گفتوگویی با ستاره سابق تیم ملی داشته و از او درباره ماجراهای فوتبال آلمان و همینطور ایران پرسیده است.
شما اکنون به همراه تراکتور ایران در لیگ قهرمانان آسیا حضور دارید. سطح فوتبال در آسیا چقدر با فوتبال سطح اول اروپا فرق دارد؟
در برخی اوقات شما در اینجا به سختی میخورید. برخی از تیمها در لیگ قهرمانان آسیا برای مثال تیمهای ازبک از نظر تاکتیکی عملکرد خوبی از خود ارائه میدهند. در این مسابقات حضور تیمهای زیاد از کشورهای متفاوت باعث میشود تا رقابت نفسگیری ایجاد شود. رقابت در لیگ فوتبال ایران حتی شدیدتر از اروپاست.
چرا اینطور میگویید؟ چرا بازی در لیگ ایران و آسیا سختتر از اروپاست؟
من در بوندسلیگا برای تیمهای هرتابرلین و ولفسبورگ بازی کردم. در لیگ برتر انگلیس هم تجربه بازی در فولام را دارم. من کاپیتان تیم ملی فوتبال ایران بودم و همه در لیگ ایران انگیزه زیادی دارند تا مقابل ما عرض اندام کنند. من در آلمان و انگلیس فرصت عرض اندام و فکر کردن داشتم اما اینجا در ایران رقابت سختتر است و من همیشه در حالت آماده باش هستم. مردم در ایران بیشتر از اروپا دیوانه فوتبال هستند.
قراردادت با تراکتور تابستان به پایان میرسد. آیا ممکن است به آلمان برگردی؟
بدون شک دوست دارم بار دیگر به همراه یک تیم حرفهای آلمانی بازی کنم. همه چیز میتواند در تابستان رخ دهد ولی مثل گذشته من خودم را تحت فشار نمیگذارم. واقعیت این است که من با وجود اینکه 34 سالم است اما همچنان در بهترین شرایط به سرمیبرم.
آیا شما مدیون فلیکس ماگات سرمربی خود در ولفسبورگ (2007 تا 2009) هستید؟
باید اعتراف کنم من فوتبال حرفه ایام را مدیون فلیکس ماگات هستم. همیشه خدا را شاکر هستم که با این مربی در سن بسیار سخت 19 سالگی مواجه شدم و زیرنظر او کار کردم.
آیا از آسیاب (روش سخت تمرین) ماگات نمیترسید؟
وقتی در سال 2007 قراردادم را با وولفسبورگ امضا کردم، کلاوس اوگنتالر سرمربی تیم بود. بعد از تعطیلات تابستانی مشخص شد ماگات سرمربی تیم شد. من از او شناخت داشتم ولی از سبک تمریناتش اطلاع نداشتم. تا آن زمان شناختی از او نداشتم که دوستانم برای من پیام فرستادند سرمربی جدیدتان مبارک باشد. از آن لذت ببرید اما از روز اول تمرینات از ماگات هشدار گرفتم و تمرینات بیرحمانهای برگزار میکردیم.
مهمترین توصیه ماگات به تو چه بود؟
بعد از قهرمانی در سال 2009 با ولفسبورگ، او از ما بازیکنان خداحافظی کرد. کم کم به سراغ او رفتیم، دست دادیم و برای او در شالکه تیم جدیدش آرزوی موفقیت کردیم. وقتی نوبت من شد، ماگات به من، گفت خاکستر، عزیزم، برای من کاری خوب انجام بده. فکر کردم چیز خوبی گفته است اما او گفت دو یا سه بار مقابل پست بپر. من گیج شدم و پرسیدم منظورش از این حرف چیست. ماگات پاسخ داد شما یک فوتبالیست بزرگ هستی، هر آنچه لازم دارید را دارید اما در نهایت باید سرت در کار خودت باشد. منظورش این بود که من باید بیشتر روی فوتبال تمرکز کنم و با آگاهی بیشتر کار کنم. من تا امروز این توصیه را انجام دادهام.
کدام لحظه از فصل قهرمانی 2008-2009 با ولفسبورگ خاطرهانگیز بود؟
سالها بعد فهمیدم در آن زمان چه دستاورد باور نکردنی کسب کردیم. در آن فصل از نظر آمادگی جسمانی در خانه اعتماد به نفس بالایی داشتیم و مقابل رقبا با قدرت ظاهر میشدیم. من همیشه ولفسبورگ را در قلب خود دارم و به خوبی میتوانم تصور کنم که روزی در نقشی به ولفسبورگ برگردم.
ولفسبورگ در این فصل برای حضور در لیگ قهرمانان اروپا رقابت میکند اما هرتابرلین، باشگاه جوانی شما برای فرار از سقوط در بوندسلیگا میجنگند. چرا هرتا به این وضع رسیده؟
هرتابرلین اجازه سقوط به دسته پایین را ندارد. برلین پایتخت آلمان است و باید دو تیم فوتبال لیگ برتری داشته باشد. من به عنوان یک هرتایی سابق خوشحالم یونیون به عنوان تیم دوم برلین پیشرفت کرده است و رقابتها را جذابتر کرده است. امیدوارم فریدی بوبیک مدیر جدید باشگاه هرتابرلین بتواند با آرامش این تیم را به روزهای اوج برگرداند.
شما با ژروم بواتنگ از زمان بازی در هرتابرلین دوست صمیمی هستید. آیا حمله رئیس باشگاه بایرن مونیخ به بواتنگ بعد از سالها بازی برای این تیم درست بود؟
امیدوار بودم باشگاه بایرن مونیخ دوباره قرارداد بواتنگ را تمدید کند. او میتوانست به راحتی به دوران اوج برگردد. بواتنگ در 10 سال گذشته در بایرن مونیخ عملکرد خوبی از خود به جای گذاشته و تواناییهایش را ثابت کرده است. بسیاری از بازیکنان به بایرن آمدند ولی او جایگاهش در تیم را در این سالها از دست نداد. ما به عنوان دوست بواتنگ به او افتخار میکنیم. بواتنگ نباید از این موضوع و جداییاش از بایرن ناراحت باشد. صحبتهای هوینس رئیس باشگاه بایرن درباره بواتنگ من را غافلگیر کرد. برای من ناراحت کننده بود که هوینس به عنوان یکی از مدیران قدیمی فوتبال آلمان اینطور درباره بواتنگ صحبت کرد. باشگاه بایرن همیشه حامی بازیکنانش در همه شرایط است. با توجه به اطلاعاتی که دارم بواتنگ میتواند با تجربهاش به تیم ملی آلمان در مسابقات پیش روی یورو کمک کند.
تشویق فرهنگ ریاکاری در فوتبال ایرانی
سرمقاله
احسان محمدی
بعید میدانم در هیچ فرهنگی همپای ما در نکوهش ریاکاری حرف، شعر، ضربالمثل، پند و اندرز بتوان یافت. از بام تا شام همدیگر را به «صداقت» تشویق میکنیم و اینکه «چه خوبه آدم حرف دل و واقعیتش رو پنهان نکنه!»
و البته به صورت همزمان در فوتبال با حمله و توهین باعث میشویم افراد دست به ریاکاری در مورد علایقشان بزنند. اینکه هوادار چه تیمی هستند. تقریباً هیچ مجری تلویزیون، بازیگر تلویزیون و سینما، روزنامهنگار، مدیر و... را نمیتوان مثال زد که اگر ذرهای به تیمی ابراز علاقه کرده، هواداران تیم رقیب (یا دستکم خیلی از آنها) به او نتاختهاند، فحاشی نکردهاند، در فضای مجازی یا خیابان به او نگفتهاند «حیف شما نیست طرفدار فلان تیمی؟» و...
این اتفاق برای اهل رسانههای ورزشی هم وجود دارد. به هم توصیه میکنند که «یه وقت لو ندی طرفدار چه تیمی هستی!» و این آغاز ریاکاری است.
سرآغاز گفتن این جمله کلیشهای، دروغ و سر تا پا ریاکارانه: «من طرفدار هیچ تیمی نیستم و برایم فرق نمیکنه!» مگر میشود در حوزه فوتبال کار کرد و واقعاً برد و باخت هیچ تیمی برایت «فرق» نکند؟ البته که حساب نیروی خدماتی و کسی که از سر اجبار و برای درآوردن یک لقمه نان دارد کار میکند جداست ولی بسیار بعید است روزنامهنگار ورزشی بود و به تیمی علاقه نداشت. پس چرا این همه افراد را وادار میکنیم که دروغ بگویند؟
میفهمم که روزنامهنگار و فعال رسانهای، با بوقچی و لیدر فرق دارد، انتظار میرود از ارتفاع بالاتری به مسائل نگاه کند و برای بازیکن مثل نوجوان دبیرستانی غش و ضعف نکند، میدانم که حق ندارد از «امکانات عمومی» برای هواداری از یک تیم خاص استفاده کند اما بالاخره کسی که در این حوزه کار میکند حتماً ته دلش با تیمی است، برای پیروزیاش تقلا میکند، از شکستش حرص میخورد... چطور انتظار دارید برای رضای خاطر شما یا آرامشتان بگوید: «نه! برایم هیچ فرقی ندارد!»
این کار تشویق و ترویج ریاکاری است. افراد در فضای عمومی پنهان میکنند و چون به خلوت میروند ده برابر در بروز هیجانات اغراق میکنند، حتی ممکن است به صورت ناشناس در فضای مجازی همان حس خفه شده را بروز دهند.
انتصاب هر کس در حوزه فوتبال با واکنشهایی روبهرو میشود که فلانی استقلالی است، بهمانی پرسپولیسی است، وزیر و رئیس فدراسیون میخواهد فدراسیون را قرمز یا آبی کند و... این تحلیلها که البته با حمایت هواداران در فضای مجازی همراه است وقتی از سوی اهل رسانه و سواد مطرح میشود دردآور است.
امتداد همان فضای سیاسی است که طرف چپ است، راست است، احمدینژادی است، هوادار خاتمی بوده و... اگر مدیریت واقعی و نظارت دقیق وجود داشته باشد «کار»، «راندمان» و «عملکرد» فرد باید داوری شود نه اینکه به کی و کجا علاقه دارد یا هوادار کدام تیم است.
مدیر، مجری، روزنامهنگار یا هر اهل رسانهای که تریبون «دولتی» در اختیار دارد اگر برای منافع تیم و جناح خودش از آن بهره میگیرد باید نقرهداغ شود، باید پاسخگو باشد، باید به شدت مورد نقد قرار گیرد اما این سبک حملهها، هجمهها و پیشداوریها چه در فوتبال و چه سیاست فقط تسویه حساب شخصی به اسم نگرانی برای «کشور» است و البته تشویق و نهادینه کردن ریاکاری. اینکه هیچ حرفی نزن، سکوت کن، تظاهر به بیطرفی کن، اینطور میتوانی برای مناقع خودت، تیمت و جناحت هر کاری دلت خواست بکنی!
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|
ویژه نامه | آرشیو